کوارنلغتنامه دهخداکوارن . [ ک َ رِ ](معرب ، اِ) ج ِ کرنای لاتینی یا کرنه ٔ یونانی به معنی تاج و اکلیل . در دوره ٔ عباسیان زنان خلیفه و اعیان رجال تاجی مرصع را که بر سر می نهادند، کرن و جمع آن را کوارن می گفتند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کوارونلغتنامه دهخداکوارون . [ ک ُ ] (اِ) علتی است با خارش که پوست بدن را درشت گرداند و به این معنی با کاف فارسی هم آمده است . (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رشیدی گوارون ضبط کرده است . و رجوع به گوارون شود.
الوف کوارانلغتنامه دهخداالوف کواران . [ اُ لُف ْ کْوا / ک ِ ] (اِخ ) الاف . پادشاه نروژ متوفی به سال 980 م .
کورنلغتنامه دهخداکورن . [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاردانگه که در بخش هوراند شهرستان اهر واقع است و 365 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کورنلغتنامه دهخداکورن . [ ک ُ رُ ] (اِ) سکه ٔ طلای آلمان معادل 10 مارک که در سال 1924 م . از جریان خارج گردید. || واحد سیستم پولی اتریش -هُنگری از 1892 تا 1925</spa