ترجمه مقاله

کور

kur

نابینا؛ کسی که چشمانش معیوب باشد و چیزی را نبیند.
⟨ کوروکبود: [قدیمی، مجاز]
۱. تیره‌وتار.
۲. نیست‌ونابود.
۳. زشت و ناقص.
۴. تیره‌روزی و محنت: ◻︎ چو فضولی گشت و دست‌وپا نمود / در عنا افتاد و در کوروکبود (مولوی: ۷۲).

اعمی، ضریر، کلیل، نابینا ≠ بینا

ترجمه مقاله