کورسلغتنامه دهخداکورس . (فرانسوی ، اِ) دو. دویدن . || مسابقه (اسبدوانی ). || مسافتی که طی کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
کورسلغتنامه دهخداکورس . [ رَ / رْ / ک َ وَ ] (اِ) موی پیچیده و مجعد را گویند. (برهان ). موی پیچیده و گره دار که به عربی مجعد گویند و آن را پارسیان شیراز نیز کرنجی گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا). موی پیچیده و مجعد. (فرهنگ فارسی
کورسلغتنامه دهخداکورس . [ رُ ] (اِخ ) تلفظ یونانی کورش است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ؛ ذیل کوروش ). رجوع به کورش و ذوالقرنین شود.
کورسلغتنامه دهخداکورس .[ کُرْ ] (اِخ ) جزیره ای در بحر ابیض (مدیترانه ) و یکی از ایالتهای کشور فرانسه است و شهرهای عمده ٔ آن آژاکسیو (محل تولد ناپلئون اول )، باستیا ، کالوی ، کورت و سارتن می باشد. این ایالت از پنج ولایت و 62 بلوک و
کورزلغتنامه دهخداکورز. [ ک َ وَ ] (اِ مصغر) میوه و بار کَوَر باشد که رستنیی است پر شاخ و برگ و گل و میوه ٔ آن را در سرکه اندازند و آچار سازند و در دواها نیز به کار برند و به عربی شوکةالشهبا خوانند و ینبوت همان است . (برهان ). در جهانگیری گفته به اول و ثانی مفتوح و در رشیدی به اول مضموم میوه و
کورزلغتنامه دهخداکورز. [ ک ُ رِ ](اِخ ) یکی از ایالات فرانسه است . و مرکز آن «تول » و شهرهای مهم آن : اوسل و بریو است . این ایالت از سه ولایت و سی بلوک و 289 بخش تشکیل یافته و مساحت آن در حدود 5888 متر مربع است و <span class=
قورسلغتنامه دهخداقورس . [ رُ] (اِخ ) شهری است باستانی در نزدیکی حلب که اینک ویران است و دارای آثار قدیمه میباشد. قیراوریاین حنان در این شهر قرار دارد. طول آن 64 درجه و عرض آن 35 درجه و 45 دقی
کورش اوللغتنامه دهخداکورش اول . [ رُ ش ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) «تیس پس » پادشاه پارس در سال 640 ق .م . درگذشت و سلطنت او بین دو پسرش یعنی کورش (سیروس ) و «آریارمن » تقسیم شد. گرچه آریارمن پسر کوچکتر «تیس پس » بود ولی چون پس از استقلال «تیس پس » در فرمانروایی متولد شده
کورسانلغتنامه دهخداکورسان . [ ک َ وَ ] (اِخ ) مرحوم دهخدا در یادداشتهای خود آرند: کورسان یا گورسان (در نسخه ٔ خطی شاهنامه ٔ کتابخانه ٔ من ) و نسخه بدل چ بروخیم کورشان ، ماوراءالنهر : زمین کورسان ورا داد شاه که بود او سزای بزرگی و گاه چنین خواندندش همی پیشتر<b
کورستانلغتنامه دهخداکورستان . [ رَ / رِ] (اِخ ) شهرکی است آبادان و بانعمت از شیراز. (حدودالعالم چ دانشگاه ص 134). از تقسیمات حکومتی لارستان فارس است . طول آن 66 و عرض
کورسرلغتنامه دهخداکورسر. [ س َ] (اِخ ) دهی از بخش قصرقند شهرستان چاه بهار است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کورسکلغتنامه دهخداکورسک . (اِخ ) شهری در اتحاد جماهیر شوروی ودر جنوب اورل واقع است و203000 تن سکنه دارد. دارای معادن آهن ، صنایع کنف بافی ، استخراج و تصفیه فلزات است . (از لاروس ). یکی از سرزمینهایی است که ظاهراً سکاهای مورد روایت هرودت درآنجاها ساکن بودند. (ا
کورسولغتنامه دهخداکورسو. (اِ مرکب ) در تداول عامه ، نور اندک . روشنایی کم .(فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به «کور» و «سو» شود.
کورسانلغتنامه دهخداکورسان . [ ک َ وَ ] (اِخ ) مرحوم دهخدا در یادداشتهای خود آرند: کورسان یا گورسان (در نسخه ٔ خطی شاهنامه ٔ کتابخانه ٔ من ) و نسخه بدل چ بروخیم کورشان ، ماوراءالنهر : زمین کورسان ورا داد شاه که بود او سزای بزرگی و گاه چنین خواندندش همی پیشتر<b
کورستانلغتنامه دهخداکورستان . [ رَ / رِ] (اِخ ) شهرکی است آبادان و بانعمت از شیراز. (حدودالعالم چ دانشگاه ص 134). از تقسیمات حکومتی لارستان فارس است . طول آن 66 و عرض
کورسرلغتنامه دهخداکورسر. [ س َ] (اِخ ) دهی از بخش قصرقند شهرستان چاه بهار است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کورسکلغتنامه دهخداکورسک . (اِخ ) شهری در اتحاد جماهیر شوروی ودر جنوب اورل واقع است و203000 تن سکنه دارد. دارای معادن آهن ، صنایع کنف بافی ، استخراج و تصفیه فلزات است . (از لاروس ). یکی از سرزمینهایی است که ظاهراً سکاهای مورد روایت هرودت درآنجاها ساکن بودند. (ا
کورسو زدنلغتنامه دهخداکورسو زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) نور اندک دادن . با روشنایی ضعیف روشن کردن . (فرهنگ فارسی معین ). درخشش پرتوی است ضعیف که از راه دور یا نزدیک به چشم رسد: دیدم از دور چراغی کورسو می زند. دیشب تا صبح چراخ خانه ٔ همسایه کورسو می زد. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
دیوسکورسلغتنامه دهخدادیوسکورس . [ ی ُ رِ ] (اِخ ) در زبان یونانی قدیم به معنی فرزندان ژوپیتر بود و این نام بر پلوکس و کاستر اطلاق می شد. (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دکولانژ).
فیلوکورسلغتنامه دهخدافیلوکورس . [ ل ُ ک ُ رِ ] (اِخ ) از مورخان قدیم یونان است که تاریخ حیات او معلوم نیست .کتاب بزرگی در تاریخ اتیکا نوشته است . (از تعلیقات نصراﷲ فلسفی بر ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دو کولانژ).
اکورسلغتنامه دهخدااکورس . [ ] (اِخ ) بزرگترین حقوقدان مکتب ایتالیایی در بحث تعارض قوانین . او می گفت برای حل تعارض قوانین بایستی بر متن قانون حاشیه نوشت . این مکتب به حاشیه نویسان معروف است . (از یادداشت مؤلف ).
موتور میانکورسsquare engineواژههای مصوب فرهنگستانموتوری که در آن طول جابهجایی پیستونها برابر با قطر داخلی سیلندر است