لغتنامه دهخدا
کورمال رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) کورمال کورمال رفتن . رفتن با سودن دست به زمین یا دیوار، چنانکه کوران . با سودن دست به زمین برای دریافتن بلندی و پستی زمین و احتراز از سقوط راه رفتن . بی دیدن بوسیله ٔ مالیدن دست راه رفتن . بی دیدن بوسیله ٔ مالیدن دست راه جستن . دست به دیوار