خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کومه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کومه
/kume/
معنی
پناهگاه کوچکی که فالیزبانان و شکارچیان با شاخوبرگ درختان در بیابان برای خود درست میکنند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پشته، توده
۲. آشیان، آلاچیق، آلونک، عریش، کپر، کلبه، لانه
دیکشنری
cabin, den, heap, pile
-
جستوجوی دقیق
-
کومه
واژگان مترادف و متضاد
۱. پشته، توده ۲. آشیان، آلاچیق، آلونک، عریش، کپر، کلبه، لانه
-
کومه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kume پناهگاه کوچکی که فالیزبانان و شکارچیان با شاخوبرگ درختان در بیابان برای خود درست میکنند.
-
کومه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کومَة] kume تودۀ خاک.
-
کومه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kume = آبکامه
-
کومه
لغتنامه دهخدا
کومه . [ م َ / م ِ ] (اِ) با ثانی مجهول ، خانه ای را گویند که از نی و علف سازند و گاهی پالیزبانان در آن نشسته و محافظت فالیز و زراعت کنند و گاهی صیادان در کمین صید نشینند. (برهان ). خرگاهی که از چوب و علف در صحرا سازند و پالیزبانان و مزارعان در آن نش...
-
کومه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِ.) آلونک ، کلبه .
-
کومه
لهجه و گویش مازنی
koome ۱آلونک کوچک – خانه ی کچک چوبی – نوعی کلبه ی روستایی – آلونکی ...
-
کومه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
cabin, den, heap, pile
-
کومه
دیکشنری فارسی به عربی
کومة
-
واژههای مشابه
-
کومة
لغتنامه دهخدا
کومة. [ م َ ] (ع اِ)کومه . توده ٔ خاک بلند برداشته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). توده ای از خاک و جز آن و آن را صبره گویند. ج ، کُوُم ، اکوام . (از اقرب الموارد). توده . کپه : یک کپه خاک ؛ یک کومه ٔ خاک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کومة
دیکشنری عربی به فارسی
عجول و بي پروا , متهور , گستاخ , بي حيا , بي شرم , توده , کپه , کومه , پشته , انبوه , گروه , جمعيت , توده کردن , پرکردن , پشته کردن
-
cabanna 2, plage 2 (fr.)
کومه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اتاقکی چوبی یا حصیری در ساحل شنی دریا
-
cumulus
کومهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابرهای جداازهم و معمولاً چگال، با خطوط مرزی واضح، که نمای آنها به شکل خاکریز یا گنبد یا برجهای در حال افزایش و گسترش است و برآمدگی بخش فوقانی آنها اغلب به گلکلم شباهت دارد؛ بخشهای رو به آفتاب این ابرها غالباًً سفید درخشان و پایۀ آنها ب...
-
لت کومه
لغتنامه دهخدا
لت کومه . [ ل َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 41 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و شمال رودخانه ٔ نکا، کوهستانی و معتدل و مرطوب ، دارای 160 تن سکنه ، شیعه مازندرانی و فارسی زبان ، آب از چشمه و رودخانه ٔ نکا. محصول...