کونجانیلغتنامه دهخداکونجانی . [ ک َ وِ ] (ص نسبی ) منسوب است به کونجان . (از انساب سمعانی ). رجوع به کونجان شود.
کونجانیواژهنامه آزادکونج به معنی سیاه دانه، ان در اینجا پسوند مکان است؛ یعنی جایی که سیاه دانه می کارند. ی هم ی نسبت است.
کونجانلغتنامه دهخداکونجان . [ ک َ وِ ] (اِخ ) از دیهای شیراز است . (از انساب سمعانی ). رجوع به کونجان شود.
کونجانلغتنامه دهخداکونجان .[ ] (اِخ ) دیهی است ازولایت اعلم همدان و فخرالدین ابراهیم بن بزرجمهر عراقی شاعر از آنجاست . (از تاریخ گزیده چ اروپا ص 822).