کوهیارmountain guideواژههای مصوب فرهنگستانفرد واجد شرایطی که گردشگران را در مناطق کوهستانی هدایت و همراهی میکند
تخت روانکاویanalytic couch, couchواژههای مصوب فرهنگستاندر روانکاوی، تخت مطب روانکاو که بیمار بر روی آن دراز میکشد و در این حالت تداعی آزاد در ذهن او تسهیل میشود و توجه او به دنیای درون و احساساتش افزایش مییابد
هر کی هر کیدیکشنری فارسی به انگلیسیlawless, higgledy-piggledy, pell-mell, helter-skelter, hurly-burly
هر کی هر کیواژهنامه آزاد[ ص.، اِ ] (هر+کی+هر+کی) اوضاع بی قانون را می گویند. بی حساب و کتاب. آشفته بازار. شیر تو شیر «مملکت هر کی هر کی» « مگر مملکت هرکی هرکی است؟!» «هر چی هر چی و هر کی هر کی نیست و حقوق و وظایف، استدلال دارند. (روزنامه کیهان، 22/9/1389 به نقل از رحیم پور ازغدی)» «ظاهراً نظام سلامت کشور «هر کی هر کی» شده
کوه چهرلغتنامه دهخداکوه چهر. [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریز که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).