کَتزنی شیمیاییchemical girdlingواژههای مصوب فرهنگستانکَتزنی با استفاده از آفتکُشها متـ . کَتزنی سمّی poison girdling
کَتزنیgirdlingواژههای مصوب فرهنگستانبرداشتن پوست دورتادور تنۀ درخت زنده تا عمقی که به خشکیدن آن بینجامد
کَتزنی مکانیکیmechanical girdlingواژههای مصوب فرهنگستانکَتزنی با ایجاد زخمهای ناوهشکل متـ . کَتزنی نواری band girdling
کَتزنی کنگرهایfrill girdling, notch-girdlingواژههای مصوب فرهنگستانکَتزنی با ایجاد مجموعهای از شکافهای روبهپایین و گاه متقاطع برای هدایت علفکُشها در مسیر موردنظر
کَتزنیgirdlingواژههای مصوب فرهنگستانبرداشتن پوست دورتادور تنۀ درخت زنده تا عمقی که به خشکیدن آن بینجامد
کَتزنیgirdlingواژههای مصوب فرهنگستانبرداشتن پوست دورتادور تنۀ درخت زنده تا عمقی که به خشکیدن آن بینجامد