کلی کلیلغتنامه دهخداکلی کلی . [ ک َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خزل است که در بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
قلی قلیلغتنامه دهخداقلی قلی . [ ق ُ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد، واقع در 31هزارگزی شمال خاوری گیلان و 6هزارگزی باختر قیطول . موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن <span class=
کَلِگی سیلندر ترمزpressure headواژههای مصوب فرهنگستانمحفظهای در انتهای سیلندر ترمز که در هنگام ترمزگیری، عبور هوا را میسر میسازد
میلة زبانة قلابknuckle pin, knuckle pivot pin, T pivot pinواژههای مصوب فرهنگستانمیلة فولادی نگهدارندة زبانه در کلّگی قلاب واگن
زبانة قلابcoupler knuckleواژههای مصوب فرهنگستانبخش ریختهگریشدة و لولایی کَلّگی برای اتصال به قلاب مجاور
مفصل فکی گیجگاهیtemporomandibular joint, TMJواژههای مصوب فرهنگستانمفصل بین کلّگی (condyle) استخوان فک پایین و گودی زیروارهای و دگمۀ مفصلی (articular tubercle) استخوان گیجگاهی
کلغیلغتنامه دهخداکلغی . [ ک َ ] (اِ) کاکل . اتاقه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔ بعد شود. || کلگی و جیغه . (ناظم الاطباء).
کَلِگی سیلندر ترمزpressure headواژههای مصوب فرهنگستانمحفظهای در انتهای سیلندر ترمز که در هنگام ترمزگیری، عبور هوا را میسر میسازد