نمودار کلـ کلCole-Cole plotواژههای مصوب فرهنگستاننموداری که در آن پاسخ ناهمفاز بهصورت تابعی از پاسخ همفاز در بسامدهای متوالی ترسیم میشود
کل کللغتنامه دهخداکل کل . [ ک ُ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان آسمان آباد است که دربخش شیروان چرداول شهرستان ایلام واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کل کللغتنامه دهخداکل کل . [ ک ُ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی است که در شهرستان همدان واقع است و 285 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کور گردیدنلغتنامه دهخداکور گردیدن . [ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) کور شدن . نابینا شدن : عمی ، تعمی ؛ کور گردیدن .(منتهی الارب ). و رجوع به کور شدن و کور گشتن شود.
کور ساختنلغتنامه دهخداکور ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) نابینا کردن . کور کردن . از نعمت بینایی محروم کردن : اِغْشاء؛ کور ساختن . تعمیة؛ کور ساختن . (منتهی الارب ). و رجوع به کور کردن شود.
کَلگویش بختیاری1. خانه کوچک و محقر kal xerâva>:خانه قدیمى و فرسوده> ؛ 2. بز کوهى نر؛ 3. ظرف سفالى ترک خورده یا لب پریده، ظرف فلزى معیوب، ظرف غذاى سگ؛ 4. کربلایى.
کَلگویش بختیاری1. خانه کوچک و محقر kal xerâva>:خانه قدیمى و فرسوده> ؛ 2. بز کوهى نر؛ 3. ظرف سفالى ترک خورده یا لب پریده، ظرف فلزى معیوب، ظرف غذاى سگ؛ 4. کربلایى.