گاوcattleواژههای مصوب فرهنگستانپستاندار نشخوارکننده و بزرگپیکر و شکافتهسمی که به خانوادۀ گاویان تعلق دارد
حفاظ گلهروcattle guardواژههای مصوب فرهنگستاننردۀ چوبی یا فلزی که در نزدیکی گذرگاه گله به ریلبند/ تراورس نصب میشود
مخاطب تماسcalled partyواژههای مصوب فرهنگستانفردی که تماس مخابراتی را دریافت میکند متـ . مخاطب 2، برخوانده
پوستۀ آهکیcalcareous crust, cale-crustواژههای مصوب فرهنگستانافق سختشدۀ خاک که با کلسیمکربنات سیمانی شده است
واگن احشامcattle wagon, stock carواژههای مصوب فرهنگستاننوعی واگن مسقف با دیوارههای مشبک برای حمل دام
کله ساختنلغتنامه دهخداکله ساختن . [ ک ِل ْ ل َ / ل ِ ت َ ] (مص مرکب ) کله بستن . کله زدن : بر آن آشیان رفت و سر برفراخت تو گفتی ز دیبا یکی کله ساخت . اسدی .و رجوع به کله [ ک ِ ل ل َ ] و کله بستن و کله ز