ژیکلرلغتنامه دهخداژیکلر. [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) کلمه ای است فرانسوی از اصطلاحات هواپیمائی . بجای آن در فرهنگستان ایران لغت «سوخت پاش » وضع شده و آن آلتی است که بنزین را در موتورهواپیما پراکنده کند تا بتواند با هوا مخلوط شود.
کلرلغتنامه دهخداکلر. [ ک َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کهنه فرود است که در بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع است و 201 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلرلغتنامه دهخداکلر. [ ک ُ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حیات داود است که در بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
کلرلغتنامه دهخداکلر. [ کْل ُ / ک ُ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) یکی از عناصر و علامت اختصاری آن در شیمی «Cl» است و در حرارت عادی بصورت گاز و به رنگ مایل به سبز و بوی آن قوی و خفه کننده است و آن را از الکترولیز کردن (تجزیه ٔ الکتریکی
کلیرلغتنامه دهخداکلیر. [ ک ُ / ک َ ] (اِ) درختچه ای است گرمسیری که در کرانه های دریای عمان و جاسک و تیس و چاه بهار فراوان است و از چوب آن برای ساختن چپر و سوخت استفاده می کنند. (جنگل شناسی کریم ساعی ، ص 271). این درخت در اطرا