لغتنامه دهخدا
دوباره . [ دُ رَ / رِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) کرت ثانی . کرت دیگر. باز. مرة اخری . بار دیگر. دیگر بار. دومرتبه . کرت دوم . مقابل یکباره . نیز. ایضاً. دگربار. مجدداً. از نو. دیگر باره . دفعه ٔ دوم . از سر. (یادداشت مؤلف ). مکرر، چون حیات دوباره