کِمِنْدوگویش گنابادی در گویش گنابادی به محل بستن کمند اسب گفته میشده که معمولا سازه ای چوبی مخصوص بستن اسب ها یا دیگر حیوانات در داخل شهر بوده است.
کماندولغتنامه دهخداکماندو. [ ک ُ دُوْ] (فرانسوی ، اِ) گروهی از سربازان که تعلیمات خاصی فراگیرند و در حمله های ناگهانی خدمات مهمی انجام دهند. (فرهنگ فارسی معین ).
کماندوفرهنگ فارسی عمیدجنگجویی که تعلیمات ویژه را فراگرفته و برای ماموریتهای ویژه و خطرناک آماده شده.
کماندوفرهنگ فارسی معین(کُ نُ دُ) [ فر. ] (اِ.) دسته ای از نظامیان که آموزش های ویژه دیده اند برای شبیخون زدن و حملات غافلگیرانه ، تکاور (فره ).