نمودار کلـ کلCole-Cole plotواژههای مصوب فرهنگستاننموداری که در آن پاسخ ناهمفاز بهصورت تابعی از پاسخ همفاز در بسامدهای متوالی ترسیم میشود
کل کللغتنامه دهخداکل کل . [ ک ُ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان آسمان آباد است که دربخش شیروان چرداول شهرستان ایلام واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کل کللغتنامه دهخداکل کل . [ ک ُ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی است که در شهرستان همدان واقع است و 285 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کپللغتنامه دهخداکپل . [ ک َ پ َ ] (اِ) کفل . کفچل . سرین . سطح خارجی سرین آدمی و جانوران . سرین آدمی و جانوران . (فرهنگ فارسی معین ذیل کفل ). قسمت خلفی بالای ران . رجوع به کفل و رجوع به سرین شود.
کپللغتنامه دهخداکپل . [ ک ُ پ ُ ] (ص ) (در تداول عامه ) آدمی کوتاه و فربه . (یادداشت مؤلف ). دارای اندام گوشتین . آکنده گوشت . که اندام به گوشت آکنده دارد.- پا کپلی ؛ خطابی دارنده ٔ پای گوشتین و فربه را.- دست کُپلی ؛ خطابی شخص دارنده
کپللغتنامه دهخداکپل . [ ک َ پ َ ] (اِ) کفل . کفچل . سرین . سطح خارجی سرین آدمی و جانوران . سرین آدمی و جانوران . (فرهنگ فارسی معین ذیل کفل ). قسمت خلفی بالای ران . رجوع به کفل و رجوع به سرین شود.
کپللغتنامه دهخداکپل . [ ک ُ پ ُ ] (ص ) (در تداول عامه ) آدمی کوتاه و فربه . (یادداشت مؤلف ). دارای اندام گوشتین . آکنده گوشت . که اندام به گوشت آکنده دارد.- پا کپلی ؛ خطابی دارنده ٔ پای گوشتین و فربه را.- دست کُپلی ؛ خطابی شخص دارنده