کیک فنجانیcup cake, fairy cake, patty cakeواژههای مصوب فرهنگستانکیک اسفنجی کوچک و گردی که در قوطیهای مسی جداگانه یا قالبهای کاغذی پخته میشود
استخوانبُری کوک و جَسCock and Jahss osteotomyواژههای مصوب فرهنگستانبرشی به شکل عدد هفت در استخوانهای مچ پا برای اصلاح قوس کف پا
کچوکچولغتنامه دهخداکچوکچو. [ ک ُ ک ُ ] (اِ صوت ) صوتی که بدان مردم برخی ولایات ایران سگ را خوانند، بیشتر برای خوردن ، مانند بیاه بیاه در جاهای دیگر. (از یادداشت مؤلف ).
کچوکچولغتنامه دهخداکچوکچو. [ ک ُ ک ُ ] (اِ صوت ) صوتی که بدان مردم برخی ولایات ایران سگ را خوانند، بیشتر برای خوردن ، مانند بیاه بیاه در جاهای دیگر. (از یادداشت مؤلف ).