کچی گردلغتنامه دهخداکچی گرد. [ ک َ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لک بخش قروه شهرستان سنندج . جلگه ای و سردسیر. سکنه 270 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
چپقی شمعspark plug cap, spark plug connector, plug lead connector, plug capواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که سیم شمع را به شمع اتصال میدهد
بُردار کیوQ vectorواژههای مصوب فرهنگستانبُرداری افقی که واگرایی آن در نظریۀ شبهزمینگَرد و نیمهزمینگَرد در سمت راست معادلۀ امگا ظاهر میشود
قدر کیوQ magnitudeواژههای مصوب فرهنگستانقدر فروسرخ یک جِرم نجومی که به کمک قدر یو و قدر بی و قدر وی محاسبه میشود و مستقل از سرخش (reddening) میانستارهای است
وارون QQ inverse, Q-1واژههای مصوب فرهنگستانوارون مقدار Q که آهنگ فرواُفت انرژی را برای موجهای حجمی یا سطحی در هر دوره مشخص میکند متـ . وارون ضریب کیفیت
کچیلغتنامه دهخداکچی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برزاوند شهرستان اردستان . کوهستانی و معتدل . 184 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
کچیلغتنامه دهخداکچی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔبخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان . کوهستانی و معتدل . 624 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
کچیلغتنامه دهخداکچی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره باغ بخش مرکزی شهرستان شیراز. جلگه ای و معتدل . 455 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
کچیلغتنامه دهخداکچی . [ ک ِ ] (اِ) اسم ترکی معز است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بز. صورتی است از گچی . رجوع به گچی شود.
دکچیلغتنامه دهخدادکچی . [دُ / دُ ک ُ ] (اِ) فرموک را گویند و آن ریسمان رشته شده است که مانند بیضه در دوک پیچیده شده باشد و به عربی نصله خوانند. (برهان ). آنچه زنان بر دوک ریسند مانند بیضه ، و آنرا گروهه نیز گویند. (انجمن آرا).
چرکچیلغتنامه دهخداچرکچی . [ چ ُ رَ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) نانوا. آنکه شغل نانوایی دارد. رجوع به چرک و چرکچی باشی و چرکچی خانه شود.
شیرکچیلغتنامه دهخداشیرکچی . [ رَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) خادم شرابخانه . (ناظم الاطباء). صاحب میخانه . || صاحب شیره خانه . (فرهنگ فارسی معین ).
گمرکچیلغتنامه دهخداگمرکچی . [ گ ُ رُ ] (اِ مرکب ) بازگیر. باج گیر. باربان . راه دار. مکاس . عشار. کسی که در گمرک کار میکند.کسی که متصدی امور گمرک است . و رجوع به گمرک شود.
کچیلغتنامه دهخداکچی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برزاوند شهرستان اردستان . کوهستانی و معتدل . 184 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).