کژفشاریbaroclinityواژههای مصوب فرهنگستانحالتی از شاره که در آن سطوح فشارثابت و سطوح چگالیثابت (constant density surfaces) یکدیگر را قطع میکنند
پیشبینی کژفشاریbaroclinic forecastواژههای مصوب فرهنگستانپیشبینی دما یا باد یا ارتفاع ژئوپتانسیل جوّ که از حل مسئلۀ مقدار اولیه با استفاده از معادلات مدل کژفشاری صورت میگیرد
کفشگریلغتنامه دهخداکفشگری . [ ک َ گ َ ] (حامص مرکب ). کفاشی . ارسی دوزی . (یادداشت مؤلف ). سکافة. (دهار). عمل کفشگر. شغل کفشگر. || (اِ مرکب ) محل کار کفشگر. دکان کفشگر.
کفشگیریلغتنامه دهخداکفشگیری . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان گرگان که 1010 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
پیشبینی کژفشاریbaroclinic forecastواژههای مصوب فرهنگستانپیشبینی دما یا باد یا ارتفاع ژئوپتانسیل جوّ که از حل مسئلۀ مقدار اولیه با استفاده از معادلات مدل کژفشاری صورت میگیرد
پیشبینی کژفشاریbaroclinic forecastواژههای مصوب فرهنگستانپیشبینی دما یا باد یا ارتفاع ژئوپتانسیل جوّ که از حل مسئلۀ مقدار اولیه با استفاده از معادلات مدل کژفشاری صورت میگیرد