کهن کیسهلغتنامه دهخداکهن کیسه . [ ک ُ هََ / هَُ س َ / س ِ ] (ص مرکب ) مالدارقدیم . مقابل نوکیسه . (آنندراج ). آنکه دارای دولت دیرینه باشد. مقابل نوکیسه . (ناظم الاطباء). کسی که از قدیم ثروتمند بوده . (فرهنگ فارسی معین ). || طمعکا
پوستکَن کیسهایbag barker, pocket barkerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوستکن مکانیکی شامل محفظهای با دیوارههای متحرک که در نتیجۀ اصطکاک آنها با درخت پوست از ساقه جدا میشود
کین کشیلغتنامه دهخداکین کشی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) انتقام جویی . (فرهنگ فارسی معین ). انتقام . قصاص . استقادة. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : مدارا کن از کین کشی بازگردکه مردم نیازارد آزادمرد. نظامی .