لغتنامه دهخدا
کیله . [ل َ / ل ِ ] (اِ) پیمانه باشد که بدان غله و آرد و چیزهای دیگر پیمایند. (برهان ) (آنندراج ). در بهار عجم نوشته که کَیله پیمانه ٔ غله و جز آن ، و این مفرس کیل است . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پیمانه . (صحاح الفرس ) (از ناظم الاطباء). پیم