کیمونوفرهنگ فارسی معین(مُ نُ) (اِ.) لباس بلند سنتی ژاپنی با آستین های گشاد و کمربند پارچه ای که به عنوان لباس رو می پوشند.
کمونیلغتنامه دهخداکمونی . [ک َم ْ مو ] (اِ) یک قسم معجونی که جزء اعظم آن زیره ٔکرمانی پرورده است . (ناظم الاطباء) : گندم پخته ... نفخ عظیم آرد، باید که کمونی از پس بخورند. (الابنیه چ بهمنیار چ دانشگاه ص 103). کمونی که اخلاط آن نرم کوفته
خرقهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد نل، اشارپ، شولا، کیمونو، سارونگ عبا، عمامه، دستار، لباده، قبا، لباس روحانی
پیراهنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد سارافون، مانتو، ارمک، ماکسی، ماکسیژوپ ساری، کیمونو بلوز (بلیز)، شمیزه تیشرت، آستینکوتاه (بلند)