انتقام، انتقامجویی، خونخواهی، کینتوزی، کینکشی، کینهتوزی
بدخواهی، دشمنی، عناد، کینخواهی
انتقام، تقاص، کینخواهی، کینکشی ≠ عفو
تلافی، کینخواهی، ریمنی، تاوان گیر
۱. انقلاب، ثوره، شورش، نهضت ۲. کین، کینخواهی، کینه
۱. خون، دم ۲. کینه ۳. انتقام، خونخواهی، کینخواهی، کینهکشی