کیونانلغتنامه دهخداکیونان . [ کی وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 860 تن سکنه دارد. در کنار آبادی ، قلعه ای قدیمی به نام قلعه کهنه وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کونیانلغتنامه دهخداکونیان . (اِ) به معنی خواب باشدکه نوم خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کونگانلغتنامه دهخداکونگان . (اِخ ) دهی از بخش قصرقند که در شهرستان چاه بهار واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کوچنانواژهنامه آزادروستای خوش آب و هوا در منطقه ای کوهستانی، از توابع رودبار الموت استان قزوین؛ این روستا قدمت بسیار کهن دارد.
قونیونلغتنامه دهخداقونیون . [ ] (معرب ، اِ) از یونانی کونیون شوکران . قونین . رجوع به قونین شود. || مسحوقونیا و زبدالبحر و خیربوا. (فهرست مخزن الادویه ).
قشلاق سرداراشرفلغتنامه دهخداقشلاق سرداراشرف . [ ق ِ س َ دا اَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 15 هزارگزی خاور دیزگران و3 هزارگزی شمال کیونان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه
خانقاهلغتنامه دهخداخانقاه . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . واقع در19 هزارگزی شمال خاوری دیزگران و 6 هزارگزی کیونان .ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر.