گابنلغتنامه دهخداگابن . [ ب ُ ] (اِخ ) یکی از مستعمرات فرانسه که از 1910 بخشی از افریقای فرانسه بشمار میرود. 2750000 هزار گز مساحت و 400000 تن سکنه دارد.
تورسنگgabionواژههای مصوب فرهنگستانقفسی توری پر از قلوهسنگ و قطعات مختلف که با قرار دادن تعدادی از آنها بر روی هم، بهصورت خشکهچینی، از ریزش دیوارۀ خاکی جلوگیری میکنند
پایان غیرعادیabend, abnormal endواژههای مصوب فرهنگستانمتوقف شدن برنامهریزینشدۀ اجرای برنامه براثر مواجهۀ رایانه با دستور یا فرایندی ناشناس
ابن حبانلغتنامه دهخداابن حبان . [ اِ ن ُ ح ِب ْ با ] (اِخ ) محمدبن احمد بستی . وفات 354 هَ.ق . در سن 80 سالگی . تولد او به سیستان بوده و پس از مسافرتهای بسیار قاضی سمرقند شد، و سپس بتهمت زندقه معزول گشت و علت ْ آنکه گفته بود نبوت
لیبرویللغتنامه دهخدالیبرویل . [ رِ وی ] (اِخ ) نام کرسی کلنی فرانسه از گابن به آفریقا. دارای 4325 تن سکنه و آن در سال 1849 م . به وسیله ٔ غلامان آزاد شده بنیاد شد.
افریقای استوایی فرانسهلغتنامه دهخداافریقای استوایی فرانسه . [ اِ / اَ ی ِ اِ ت ِ ی ِ ف َ س ِ ](اِخ ) نام مستملکات فرانسه در افریقای استوایی که پس از الحاق مستعمره ٔ کامرون آلمان یعنی از سال 1918 م . قریب 3000000</spa