گارومزنگیTerminaliaواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از گارومزنگیان درختی بلند با حدود 100 گونه که در مناطق گرمسیری میرویند
جهان چهارمFourth Worldواژههای مصوب فرهنگستانفقیرترین و آسیبپذیرترین و توسعهنیافتهترین کشورهای جهان
آرام جانلغتنامه دهخداآرام جان . [ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مایه ٔ سکون دل . معشوقه . معشوق : بر این برز و بالا و این خوب چهرتو گوئی که آرام جانست و مهر. فردوسی .ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می رودوآن دل که با خود داشتم با دل
مفصل زینیsaddle jointواژههای مصوب فرهنگستاننوعـی مفصل زلالهای که شبیه به زین است و امکان حرکت در جهات مختلف را امکانپذیر میسازد، مانند مفصل پایۀ شست
گارومزنگیانCombretaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از موردسانانِ درختی یا درختچهای بالارونده و معمولاً همیشهسبز با گُلآذین خوشهای (raceme) و گلهای غالباً کوچک چهار تا پنجقطعهای با ده پرچم و مادگی دو تا پنجبرچهای تحتانی