امبسلغتنامه دهخداامبس . [ اُ ب ُ ] (اِخ ) شهری است در ساحل راست رود نیل در مصر. (از لاروس بزرگ ). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.
همبازلغتنامه دهخداهمباز. [ هََ ] (ص مرکب ) هم باز. شریک . همتا. انباز. حریف .نظیر. مانند. همانند. (یادداشت مؤلف ) : خروشان از آن جایگه بازگشت تو گفتی که با باد همباز گشت . فردوسی .ز توران سزاوار و همباز تونیابم کسی نیز دمساز تو