گامیش بنهلغتنامه دهخداگامیش بنه . [ ب ُ ن َ] (اِخ ) موضعی در دابو در آمل (مازندران ). (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 112 بخش انگلیسی ).
اتاق کژبینی اِیمزAmes distortion roomواژههای مصوب فرهنگستاناتاقی که در آن سرنخهای خاص ادراک عمق بهصورت آزمایشی مورد استفاده قرار میگیرند تا درک آزمایششونده را از اندازة نسبی اشیای درون اتاق تحریف کنند نیز: اتاق اِیمز Ames room
حامزلغتنامه دهخداحامز. [ م ِ ] (ع ص ) زبان گز.- حامزالفؤاد ؛ مرد زیرک . تیزفهم . ظریف . سخت دل . (منتهی الارب ).
گامیشلغتنامه دهخداگامیش . (اِ مرکب ) مخفف گاومیش در تداول عامه و آن جانوری از جنس گاو است . (برهان ). رجوع به گاومیش و جاموس شود.
گامیشلغتنامه دهخداگامیش . (اِ مرکب ) مخفف گاومیش در تداول عامه و آن جانوری از جنس گاو است . (برهان ). رجوع به گاومیش و جاموس شود.