گاوشولهلغتنامه دهخداگاوشوله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) محل آبهای کثیف حمام . گُوشَلَه (لغت محلی در خراسان ) و در انیس الطالبین بخاری نسخه ٔ خطی مؤلف ص 186 کلمه ٔ پالایش مرادف این لغت آمده است . رجوع به پالایش ... شود.
گاوسالهلغتنامه دهخداگاوساله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) گوساله . بچه ٔ گاو:غراء. فرقد، گاوساله و یا گاوساله ٔ دشتی . فرقود؛ گاوساله دشتی . هلام ؛ طعامی است که از گوشت و پوست گاوساله ترتیب دهند. (منتهی الارب ). رجوع به گوساله شود.