گاومیشیانلغتنامه دهخداگاومیشیان . (اِخ ) دهی است از دهستان گورک بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 45هزارگزی جنوب مهاباد و 5 هزارگزی خاور شوسه ٔ مهابادبه سردشت ، کوهستانی ، سردسیر سالم دارای 175 ت
تازه آباد گاومیشانلغتنامه دهخداتازه آباد گاومیشان . [ زَ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش قروه ٔ شهرستان سنندج . در 42هزارگزی شمال باختری قروه است که در 4هزارگزی خاور بگه جان واقع است . جلگه و سردسیر است و 255
گاومشنگلغتنامه دهخداگاومشنگ . [ م َ ش َ ] (اِ مرکب ) غله ای است که چون پوست آن را دور کنند به عدس مقشر ماند. (برهان ). دیومشنگ . (رشیدی ). نوعی از غله که گاو را فربه کند چون پوستش برکنند بعدس مقشر ماند. (آنندراج ).