فرهنگ فارسی عمید
۱. (زیستشناسی) پستاندار نشخوارکنندۀ اهلی با پیشانی پهن و شاخهای خالی که از شیر، گوشت و پوست آن استفاده میشود؛ سهر.۲. [مجاز] احمق.۳. [قدیمی، مجاز] مرد دلیر و تنومند: ◻︎ کردم روان و دل را بر جان او نگهبان/ همواره گردش اندر گُردان بُوَند و گاوان (دقیقی: لغتنامه: گاو).⟨ گاو پر