گا به گاگویش بختیاریگاو به گاو:1. به عاریه گرفتن گاوِ کارى براى کشاورزى و جبران آن با عاریه دادن گاو خود در زمانى دیگر؛ 2. وصلت میان دو خانواده با دادن دخترى و گرفتن دخترى دیگر.
پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
زبانهای هستهآغازhead-first languages, head-initial languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در ابتدای آن قرار میگیرد
زبانهای هستهپایانhead-last languages, head-final languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در انتهای آن قرار میگیرد
نقشههای چونساختas-built drawings, as-builts, record drawingsواژههای مصوب فرهنگستاننقشههایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند
گالغتنامه دهخداگا. (ترکی ، حرف اضافه ) در ترکی ترجمه ٔ حرف «با» که برای الصاق و صله آید و ترجمه ٔ حرف «اِ» که حرف ربط است و در بعضی جاها افاده ٔ مفعولیت نیز میکند. (غیاث ) (آنندراج ).
دراگالغتنامه دهخدادراگا. [ دْرا / دِ ] (اِخ ) (ملکه ...) (1867 - 1903 م .). همسر الکساندر اوبرنوویچ (شاه صربستان ). وی زنی بیوه و از ندمای مادر شاه بود و زندگی گذشته ٔ وی به بدی شهرت داشت . ال
دگالغتنامه دهخدادگا. [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان با 459 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات ، بنشن ، انگور و انار است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
دگالغتنامه دهخدادگا. [ دُ ] (اِخ ) (1834 - 1917 م ). ادگار نقاش و حکاک و حجار امپرسیونیست فرانسوی تولد و وفات او در پاریس بود. وی در فن بیان اشکال و حرکات با سادگیی نیرومند مهارتی بسزا داشت ، و رسام و رنگ آمیز بزرگی بشمار می
دگاگالغتنامه دهخدادگاگا. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ژاوه رود بخش رزاب شهرستان سنندج با 710 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، حبوب ، لبنیات ، انگور، گردو، زردآلو و میوه های جنگلی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).<b
دگاگالغتنامه دهخدادگاگا. [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج . آب آن از چشمه و محصول آن لبنیات و محصولات جنگلی مانند جوز، بلوط، سقز وغلات در ییلاق است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).