آزمون تهنشینیsettleability testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای تعیین قابلیت جدا شدن جامدات از مایع در حوض تهنشینی نهایی
نوترینوی تاؤtau neutrinoواژههای مصوب فرهنگستانذرهای که به همراه تاؤ، نسل سوم لپتونها را تشکیل میدهد و در طبیعت فقط بهصورت چپگرد وجود دارد
آزمون جامدات تهنشینیپذیرsettleable solids testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای اندازهگیری حجم جامداتی که در یک لیتر نمونه پس از یک ساعت در قیف ایموف تهنشین میشوند
گتیلغتنامه دهخداگتی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس ، در 104000 گزی خاور جاسک و 7000 گزی جنوب راه مالرو جاسک و چاه بهار. جلگه ، گرمسیری و سکنه ٔ آن 96 تن و زب
گتیلغتنامه دهخداگتی . [ گ ُ تی ی ] (اِخ ) تیره ای از شعبه ٔ شیبانی ایل عرب (از ایلات خمسه ٔ فارس ) مرکب از سه قسمت (فارسی ، عبدالیوسفی و ولیشاهی ). (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).
مزگتیلغتنامه دهخدامزگتی . [ م َ گ ِ ] (ص نسبی ) متعبد. مسلم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : سخن دوزخی را بهشتی کندسخن مزگتی را کنشتی کند. اسدی (لغت نامه ٔ چ اقبال ص 51).راهی است اینکه همبر باشد در ا
گتیلغتنامه دهخداگتی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس ، در 104000 گزی خاور جاسک و 7000 گزی جنوب راه مالرو جاسک و چاه بهار. جلگه ، گرمسیری و سکنه ٔ آن 96 تن و زب
گتیلغتنامه دهخداگتی . [ گ ُ تی ی ] (اِخ ) تیره ای از شعبه ٔ شیبانی ایل عرب (از ایلات خمسه ٔ فارس ) مرکب از سه قسمت (فارسی ، عبدالیوسفی و ولیشاهی ). (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).