صورت دوخطیbilinear formواژههای مصوب فرهنگستانتابعی دومتغیره از حاصلضرب دکارتی دو فضای بُرداری بر روی میدانی مفروض به آن میدان که نسبت به هریک از متغیرها خطی است متـ . نگاشت دوخطی bilinear mapping
نیروگاه گداختیfusion power plantواژههای مصوب فرهنگستاننیروگاهی که اگر ساخته شود، میتوان در آن از گداخت هستههای دو عنصر سبک و تبدیل آنها به یک عنصر سنگین انرژی آزاد کرد
روانساز گداختیfused fluxواژههای مصوب فرهنگستانپودری دانهای که، با ذوب و انجماد اجزای آمیختۀ آن و اعمال سایر فرایندها، اندازۀ دلخواه آن به دست میآید
fusionsدیکشنری انگلیسی به فارسیاتصالات، ادغام، ذوب، امتزاج، گداختگی، ترکیب و امتزاج، امیزش، ائتلاف یک شرکت با شرکت دیگر
fusionدیکشنری انگلیسی به فارسیهمجوشی، ادغام، ذوب، امتزاج، گداختگی، ترکیب و امتزاج، امیزش، ائتلاف یک شرکت با شرکت دیگر