دزگاهلغتنامه دهخدادزگاه . [ دِ ] (اِ مرکب ) قلعه . قلعه جای : کلات دیهی کوچک باشد و بیشتر بر کوه باشد چون دزگاهی . (فرهنگ اسدی ).
دزگاهلغتنامه دهخدادزگاه . [ دِ ] (اِخ ) به فارسی نام محلی بوده در قدیم الایام معروف و به حصانت موصوف اما اکنون نامی از آن باقی است . (از انجمن آرا) (از آنندراج ).
منطقۀ گدازfusion zoneواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای از فلز پایه که در سطح جوش ذوب میشود متـ . گدازگاه