گرانسیلغتنامه دهخداگرانسی . [ گ ِ ] (اِخ ) ژاک دُ. مارشال فرانسوی که بواسطه ٔ بی باکیش شهرت یافته بود. (1603 - 1680 م ).
پرانشیلغتنامه دهخداپرانشی .[ پ ِ ] (اِخ ) موضعی به شمال فرانسه از ناحیه ٔ لیل دارای 4451 تن سکنه با کارخانه های نساجی و ریسندگی . و راه آهن از آن جا گذرد.
پتانسیلفرهنگ فارسی معین(پُ یِ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - ظرفیت انجام کار، توانایی برای کار. 2 - کاری که میدان گرانسی یا میدان الکتروستاتیکی ، با علامت مخالف ، انجام می دهد تا واحد جرم یا واحد بار الکتریکی مثبت از نقطة مرجع تا نقطة مورد نظر جابه جا شود. (فره ).