خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گران قیمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اذمت
فرهنگ فارسی عمید
۱. حقوق.۲. حرمتها.
-
استقامت
فرهنگ فارسی عمید
۱. ایستادگی کردن؛ ایستادگی؛ پایداری.۲. سلامت؛ تندرستی.۳. راستی؛ درستی.۴. ثبات؛ استواری.۵. (صفت) (ورزش) ویژگی هریک از مسابقاتی که دارای زمان یا مسیر طولانی هستند: دوِ استقامت، شنای استقامت، اسکی استقامت.۶. (نجوم) [قدیمی] حرکت بعضی سیارات در جهت توالی ...
-
استنامت
فرهنگ فارسی عمید
آرامش؛ خوابیدن.
-
اقامت
فرهنگ فارسی عمید
۱. در جایی ماندن.۲. (اسم) اجازۀ کشور بیگانه برای ماندن در آن.۳. [قدیمی] برپا داشتن.〈 اقامتِ نماز کردن: [قدیمی] برپا داشتن نماز.
-
امامت
فرهنگ فارسی عمید
۱. پیشوایی در جامعه اسلامی از نظر مذهبی و اعتقادی.۲. پیشنمازی.۳. یکی از اصول اعتقادی تشیع که شامل اعتقاد به وجود امام و رهبری و پیشوایی اوست.
-
امت
فرهنگ فارسی عمید
۱. پیروان یک پیغمبر.۲. [قدیمی] گروهی از مردم؛ جماعت.〈 امت مرحومه: مسلمانان.
-
بلندقامت
فرهنگ فارسی عمید
بلندقد؛ بلندبالا؛ بالابلند.
-
بلندهمت
فرهنگ فارسی عمید
کسی که قصد و نیت عالی و نیکو دارد؛ کسی که هدف بزرگ و عالی دارد؛ دارای همت بلند.
-
بی زحمت
فرهنگ فارسی عمید
۱. آسان.۲. (قید) بیرنج؛ بیمشقت.
-
بی عصمت
فرهنگ فارسی عمید
آنکه از فسق و گناه پرهیز نکند؛ بیعفت؛ بیناموس.
-
پرزحمت
فرهنگ فارسی عمید
۱. پرانبوهی.۲. پررنج؛ پرمشقت.
-
پرقیمت
فرهنگ فارسی عمید
پربها؛ گرانبها.
-
پرنعمت
فرهنگ فارسی عمید
جایی که میوه، خواربار، و متاع فراوان باشد.
-
پیشخدمت
فرهنگ فارسی عمید
کسی که در خانه یا ادارهای کارهای سرپایی را انجام بدهد؛ خدمتگزار؛ نوکر.
-
تمامت
فرهنگ فارسی عمید
۱. کامل کردن؛ تمام کردن.۲. (صفت) تمام؛ کامل.۳. (قید) همه؛ همگی.