پرتو تصویرimage ray, perspective rayواژههای مصوب فرهنگستانخط مستقیمی که نقطهای در فضای شیء یا فضای تصویر را به مرکز تصویر وصل میکند
پرتوِ دیداری اصلیprincipal visual ray, principal ray 2واژههای مصوب فرهنگستانامتداد عمود بر صفحۀ منظر (perspective plane) از نقطۀ دید
پرتو ایکس مشخصهcharacteristic X-ray, characteristic rays, characteristic radiationواژههای مصوب فرهنگستانتابشی الکترومغناطیسی که براثر نوآرایی الکترونها در پوستههای داخلی اتمها گسیل میشود
گرایۀ اصلیfundamental mode, fundamental mode of vibrationواژههای مصوب فرهنگستانگرایۀ نوسان در سامانهای که با کمترین بسامد ممکن در نوسان است متـ . مُد اصلی
گرایۀ ارتعاشmode of vibrationواژههای مصوب فرهنگستانهریک از شیوههای ارتعاشی قابل تحقق در سامانهای که بدون اتلاف انرژی در حال ارتعاش است متـ . مُد ارتعاش، گرایۀ نوسان mode of oscillation