ربایشلغتنامه دهخداربایش . [ رُ ی ِ ] (اِمص ) عمل ربودن : علما را که همی علم فروشند ببین به ربایش چو عقاب و به حریصی چو گراز. ناصرخسرو.رجوع به ربودن شود. || (اصطلاح جانورشناسی ) جذب . رجوع به جانورشناسی عمومی ص <span class="hl" dir="
ربایشattractionواژههای مصوب فرهنگستاننیرویی که در جهت کاهش فاصلۀ بین دو ذره یا دو سامانۀ ذرات عمل میکند متـ . جاذبه نیرویربایشی، نیرویجاذبه attractive force
سیمرغلغتنامه دهخداسیمرغ . [ م ُ ] (اِخ ) جانوری است مشهور و سیمرغ از آن گویند که هر لون که در پر هر یک مرغ میباشد، همه در پرهای او موجوداست و بعضی گویند که بغیر همین اسم فرضی وجود ندارد. (غیاث ). عنقا را گویند و آن پرنده ای بوده است که زال پدر رستم را پرورده و بزرگ کرده . (برهان ). عنقاء.(زمخش