گردآوریلغتنامه دهخداگردآوری . [ گ ِ وَ ] (حامص مرکب ) عمل گردآوردن . جمع کردن ... جمع و جوری . رجوع به گردآوردن شود.
راهبُرد گردآوری اطلاعاتinformation gathering strategyواژههای مصوب فرهنگستانرویکردها و فرایندهایی که اطلاعجویان برای دسترسی اطلاعات به کار میگیرند
تجمیع حسابaccount aggregationواژههای مصوب فرهنگستانگردآوری اطلاعات از وبگاههای متعدد و ارائۀ آنها به مشتری بهصورت یکپارچه
رویدادپردازیevent processingواژههای مصوب فرهنگستانپردازش رویدادها برای گردآوری اطلاعات بامعنی یا ارزشمند و سپس عمل براساس آنها
قطعهبندیchunkingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند گردآوری اطلاعات جزئی و مجزا ازنظر شناختی و ساماندهی آنها در مجموعهای هماهنگ
مستندسازی عملیاتoperational documentation, OPDOCواژههای مصوب فرهنگستانگردآوری اطلاعات دیداری دربارۀ مکانها و تجهیزات و فعالیتهای افراد، معمولاً در زمان صلح
نظارت انتخاباتelection observationواژههای مصوب فرهنگستانگردآوری اطلاعات دربارۀ فرایند انتخابات توسط افراد یا سازمانهای بیطرف داخلی یا خارجی و اعلام نظر دربارۀ صحت و سقم آن
گردآوریلغتنامه دهخداگردآوری . [ گ ِ وَ ] (حامص مرکب ) عمل گردآوردن . جمع کردن ... جمع و جوری . رجوع به گردآوردن شود.
گردآوریلغتنامه دهخداگردآوری . [ گ ِ وَ ] (حامص مرکب ) عمل گردآوردن . جمع کردن ... جمع و جوری . رجوع به گردآوردن شود.