روروro-ro, roll-on roll-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه که در آن بار بر روی وسایل چرخدار ازطریق شیبراهه به کشتی وارد یا از آن خارج میشود
رویۀ ریشهroot faceواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از رویۀ شیار که داخل ریشۀ اتصال قرار دارد متـ . پاشنه land
سبزبامgreen roof, living roof, eco-roofواژههای مصوب فرهنگستانبامی پوشیده از گیاهان که برای زیبایی و بهینهسازی مصرف انرژی طراحی میشود
صواب بودنلغتنامه دهخداصواب بودن . [ ص َ دَ ] (مص مرکب ) راست بودن . درست بودن . مصلحت بودن : صواب باشد که مسعدی را فرموده آید تا نامه نویسد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 331). خوارزمشاهی گفت : این چیست ای احمد که رفت ؟ گفتم : این صواب بود. (تاریخ
شیفته رایلغتنامه دهخداشیفته رای . [ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) که چون عاشقان و مفتونان فکر و اندیشه دارد. با اندیشه و رای درهم : من چو مخمور ز تب شیفته چشمم چه عجب گرچو مصروع ز غم شیفته رایید همه . خاقانی .ت