خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گزاف گویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آب شویی
فرهنگ فارسی عمید
شستن خاک زمین یا معدن برای جدا کردن مواد و فلزات معدنی از آن.
-
آشنایی
فرهنگ فارسی عمید
۱. آشنا بودن.۲. آشنا شدن.۳. دوستی: ◻︎ سلامی چو بوی خوش آشنایی / برآن مردم دیدۀ روشنایی (حافظ: ۹۸۲).
-
اتوشویی
فرهنگ فارسی عمید
۱. شستن و تمیز کردن اتومبیل.۲. (اسم) جایی که اتومبیلها را میشویند؛ کارواش.
-
اسپانیایی
فرهنگ فارسی عمید
۱. مربوط به اسپانیا.۲. از مردم اسپانیا: خوانندۀ اسپانیایی.۳. تهیهشده در اسپانیا.۴. (اسم) زبانی از خانوادۀ زبانهای هندواروپایی که در امریکای جنوبی، امریکای مرکزی، و اسپانیا رایج است.
-
افسانه گویی
فرهنگ فارسی عمید
قصهگویی؛ افسانه گفتن.
-
بادسایی
فرهنگ فارسی عمید
نخوت؛ تکبر.
-
باده پیمایی
فرهنگ فارسی عمید
بادهنوشی؛ شرابخوری.
-
بادیه پیمایی
فرهنگ فارسی عمید
بادیه طی کردن؛ درنوردیدن بادیه.
-
بازجویی
فرهنگ فارسی عمید
تحقیق و پرسش از متهم یا مظنون دربارۀ موضوع اتهام.
-
بخارایی
فرهنگ فارسی عمید
۱. از مردم بخارا.۲. تهیهشده در بخارا.
-
بخت آزمایی
فرهنگ فارسی عمید
۱. آزمایش بخت و اقبال؛ لاتار.۲. آزمودن بخت و اقبال خود با خریدن برگهها و یا کالاهایی که ممکن است شمارۀ بعضی از آنها بَرنده بشود.
-
بدبویی
فرهنگ فارسی عمید
گندیدگی؛ تعفن.
-
بدخویی
فرهنگ فارسی عمید
زشتخویی؛ تندخویی؛ بدخلقی.
-
بدگویی
فرهنگ فارسی عمید
سخن زشت گفتن؛ دشنام دادن.
-
برنایی
فرهنگ فارسی عمید
جوانی: ◻︎ گرچه برنایی از میان برخاست / چون کنم حرص همچنان برجاست (نظامی۴: ۵۶۱).