گزاونگانلغتنامه دهخداگزاونگان . [ گ َ وَ ] (اِ) گزاورنگان که تعجیل و شتاب باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). در بیت ذیل بمعنی وصفی (شتابان ، باعجله ) آمده است : ماه ز آن میرود گزاونگان تا کند دور خانه ٔ تو طواف .اوحدی مراغه ای .
جوینانلغتنامه دهخداجوینان . [ ج ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان قهرود بخش قمصر کاشان دارای 700 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ قهرود و 4 رشته قنات و محصول آن میوه جات ، غلات ، سیب زمینی ، گُل . شغل اهالی زراعت و گله داری ، مکاری گری و صن
گزاورنگانلغتنامه دهخداگزاورنگان . [ گ َ رَ ] (اِ) تعجیل و شتاب . (برهان ). مصحف «گزاونگان » است . رجوع به گزاف رنگان و گزاونگان شود.
گزاف رنگانلغتنامه دهخداگزاف رنگان . [ گ َ رَ ] (اِ) شتاب و تعجیل . (برهان ) (آنندراج ). مصحف گزاونگان است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).