گزر دشتیلغتنامه دهخداگزر دشتی . [ گ َ زَ رِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جزرالبرّی . زردک صحرایی . ریشه های ضخیم آن سفید است و در نواحی مرطوب آن را بعمل می آورند و خوراکی است و جنس پ .سکاکول در ایران به نام شقاقل مشهور است و با آن مربا تهیه میشود. (گیاه شناسی گل گلاب ص
اسطافولینس آغریوسلغتنامه دهخدااسطافولینس آغریوس . [ اِ ن ُ ] (معرب ، اِ مرکب ) گزر دشتی . جزر برّی . زردک صحرائی . هویج وحشی .
گزرلغتنامه دهخداگزر. [ گ ُ زِ / زَ ] (اِ) مخفف گزیر است که چاره و علاج باشد و ناگزیر بمعنی ناچار. (برهان ) (آنندراج ) : برعادتی که باشد گفتم که کیست آن گفت آنکه نیست در غم و شادیت از او گزر. انوری (از آنن
ناگزرلغتنامه دهخداناگزر. [ گ ُ زِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مخفف ناگزیر است که ناچار و لاعلاج باشد. (برهان قاطع). ضروری .ناگزیر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ناچار. (ناظم الاطباء). ناگزران . ناچار. لابد. (انجمن آرا) : ناگزیر زمانه باد بقات تا زچار و نه و سه ناگزر است .