لغتنامه دهخدا
گسیل . [گ ُ ] (اِ) گسی . قیاس شود با گیلکی اوسه کودن (فرستادن ). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). روانه ساختن و فرستادن کسی به جایی . (برهان ) (آنندراج ). گسی . (جهانگیری ) (غیاث ). || دفع کردن . (برهان ) (آنندراج ) (غیاث ) : نومید مکن گسیل سائل را