خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گشتن
فرهنگ فارسی معین
(گَ تَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - دور زدن ، گردیدن . 2 - تغییر کردن . 3 - شدن . 4 - جستجو کردن . 5 - گردش ، سیر کردن . 6 - چرخیدن ، دور زدن . 7 - مراجعت کردن . 8 - جنگ کردن ، مبارزه کردن ، 9 - انتقال یافتن ، رسیدن . 10 - زایل شدن ، غروب کردن .
-
واژههای مشابه
-
باد گشتن
فرهنگ فارسی معین
(گَ تَ) (مص ل .) هدر رفتن ، برباد رفتن .
-
پردگی گشتن
فرهنگ فارسی معین
(پَ دِ. گَ تَ)(مص ل .)در حجاب شدن ، پنهان شدن .
-
لاله گشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ تَ) (مص ل .) (کن .) سرخ شدن .
-
ناجز گشتن
فرهنگ فارسی معین
(جِ. گَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) فرا رسیدن .
-
فتنه گشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) نک فتنه شدن .
-
منظور گشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - مورد توبه قرار گرفتن . 2 - منزلت یافتن .
-
ساکن گشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - مسکن گزیدن . 2 - آرام شدن ، آرامش یافتن .
-
گم گشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ تَ) (مص م .) گم شدن ، گم گردیدن .
-
گرم گشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ تَ)(مص ل .)بی قرار شدن ، خشمگین شدن .
-
یاوه گشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ تَ) (مص ل .) گُم شدن .
-
جستوجو در متن
-
روپوشیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) مخفی گشتن .
-
طواف
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گرد چیزی گشتن . 2 - دور خانة خدا گشتن . 3 - (اِمص .) گردش ، دور.