گفتاواز خشکrecitativo secco (it.), recitativo semplice (it.)واژههای مصوب فرهنگستانگفتاوازی که تنها با سازهایی همراهی میشود که صدای بم را اجرا میکنند
گفتاوازrecitativeواژههای مصوب فرهنگستانگونهای آواز تکخوانی در نمایش موسیقایی که در آن گفتار بازیگر بیشتر جنبۀ موسیقایی پیدا میکند
گفتاواز مقیدrecitativo obbligato (it.)واژههای مصوب فرهنگستانگفتاوازی که سازهای همراهیکنندۀ آن، علاوه بر اینکه فضای هماهنگ را فراهم میکنند، بخشی از فضای لحنی یا انگارهای را نیز اجرا میکنند
گفتاواز همراهیشوندهrecitativo accompagnato (it.), recitativo stromentato (it.)واژههای مصوب فرهنگستانگفتاوازی که با همراهی سازگان/ ارکستر اجرا میشود
فطوسلغتنامه دهخدافطوس . [ ] (اِ) حب الاس . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به فطس شود.
فطوسلغتنامه دهخدافطوس . [ ف ُ ] (ع مص ) مردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ).
گفتاوازrecitativeواژههای مصوب فرهنگستانگونهای آواز تکخوانی در نمایش موسیقایی که در آن گفتار بازیگر بیشتر جنبۀ موسیقایی پیدا میکند
گفتاوازrecitativeواژههای مصوب فرهنگستانگونهای آواز تکخوانی در نمایش موسیقایی که در آن گفتار بازیگر بیشتر جنبۀ موسیقایی پیدا میکند