گلابوندلغتنامه دهخداگلابوند. [ گ ُ لاب ْ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان باغ ملک بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز، واقع در 3هزارگزی شمال باختری باغ ملک ، کنار راه اتومبیل رو هفتگل به ایذه . دارای 40 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرا
گیلوبندلغتنامه دهخداگیلوبند. [ ب َ ](اِخ ) دهی است از دهستان گور بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت . واقع در 48هزارگزی خاور ساردوئیه و 6هزارگزی شمال راه مالرو دارزین به ساردوئیه . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن <span clas
لابینتلغتنامه دهخدالابینت . [ ن ِ ] (اِخ ) نبونید، شاه بابل . رجوع به کلمه ٔ نبونید و ایران باستان ج 1 ص 198 و 392 شود.
گلوبندلغتنامه دهخداگلوبند. [ گ ُ / گ َ ب َ ] (اِ مرکب ) گردن بند. سینه ریز. مخنقه . (دهار) (زمخشری ). هِجار. (منتهی الارب ).