گلال میلاسلغتنامه دهخداگلال میلاس . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد واقع در 14هزارگزی جنوب لردگان ، متصل به راه مالرو گلال میلاس به لردگان . هوای آن معتدل و دارای 84 تن سکنه است . آب آن از چشمه
هلال هلاللغتنامه دهخداهلال هلال . [ هَِ هَِ ] (ص مرکب ) لخت لخت . پاره پاره . (غیاث ). قاچ قاچ : اگر ز سنگ حوادث شود هلال هلال صدا بلند نگردد ز جام درویشان .صائب .
هلال بن هلاللغتنامه دهخداهلال بن هلال . [ هَِ ل ِ ن ِ هَِ ] (اِخ ) از مترجمان و نویسندگان دوره ٔ عباسی است . (سبک شناسی ج 1 ص 153).
چلالیلغتنامه دهخداچلالی . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از بخش دهلران شهرستان ایلام که در 33 هزارگزی شمال باختری دهلران و 31 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ دهلران به نصریان واقع است . کوهستانی و معتدل است و 30
چلالیلغتنامه دهخداچلالی . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) سبدی باشد که زنان پنبه ٔ گلوله کرده و ریسمان ریسیده را در آن نهند. (برهان ) (آنندراج ). سبدی که زنان پنبه ٔ گلوله کرده وریسمان ریسیده و جز آن در وی نهند. (ناظم الاطباء).
گلاللغتنامه دهخداگلال . [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اورامان لهون بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج واقع در 6هزارگزی باختر پاوه و 4هزارگزی باختر راه اتومبیل رو پاوه به نوسود. هوای آن سرد و دارای 400</spa
گلاللغتنامه دهخداگلال . [ گ ُ ] (اِ) عبیر سرخ که از رنگ بقم سازند و متعارف هندوستان است . (آنندراج ) : همچو چنار گر بودت صدهزار دست برگ طرب به خاک نشان و گلال گیر.ملا قاسم مشهدی (از آنندراج ).
میان گلاللغتنامه دهخدامیان گلال . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد، واقع در 7هزارگزی باختر ماسور با 300 تن سکنه . آب آن از چاه و رود و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="h
گلاللغتنامه دهخداگلال . [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اورامان لهون بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج واقع در 6هزارگزی باختر پاوه و 4هزارگزی باختر راه اتومبیل رو پاوه به نوسود. هوای آن سرد و دارای 400</spa
گلاللغتنامه دهخداگلال . [ گ ُ ] (اِ) عبیر سرخ که از رنگ بقم سازند و متعارف هندوستان است . (آنندراج ) : همچو چنار گر بودت صدهزار دست برگ طرب به خاک نشان و گلال گیر.ملا قاسم مشهدی (از آنندراج ).