گلام بریلغتنامه دهخداگلام بری . [ گ ُ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 6هزارگزی شمال نورآباد و 5هزارگزی خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . هوای آن سرد و دارای <span class="hl" dir="ltr"
صاحبمنصب رفتنیlame duckواژههای مصوب فرهنگستانمقام مسئولی که جانشین او مشخص شده است و هفتههای آخر مسئولیتش را میگذراند متـ . رفتنی
تیغه 6slide 1, lame (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ شیشهای که نمونۀ مورد مطالعۀ میکروسکوپی را بر روی آن قرار دهند
مدیریت تردد محلیlocal area traffic management, LATMواژههای مصوب فرهنگستانایمنسازی و سکونتپذیرسازی خیابانهای محلی با بهرهگیری از تجهیزات و موانع فیزیکی و روشهای غیرفیزیکی
لگاملغتنامه دهخدالگام . [ ل ُ / ل ِ ] (اِ) لجام (به کسر اول معرب لگام است ). دهنه . دهانه لغام . عنان . جوالیقی گوید: اللجام ، معروف و ذکر قوم انه عربی و قال آخرون بل هو معرّب و یقال انه بالفارسیة لغام . (المعرّب ص 300). صاحب
گلاملغتنامه دهخداگلام . [ گ َ ] (اِخ ) ناحیه ای است درسودان غربی در ملتقای دو رودخانه ٔ سنگال و فارمه و در قسمت شرقی اسکله ٔ سن بفاصله ٔ 700هزار گز قرار گرفته است . (قاموس الاعلام ).
شترگلاملغتنامه دهخداشترگلام . [ ش ُ ت ُ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. دارای 240 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
گلاملغتنامه دهخداگلام . [ گ َ ] (اِخ ) ناحیه ای است درسودان غربی در ملتقای دو رودخانه ٔ سنگال و فارمه و در قسمت شرقی اسکله ٔ سن بفاصله ٔ 700هزار گز قرار گرفته است . (قاموس الاعلام ).