لغتنامه دهخدا
جرگلباد. [ ] (اِخ ) جرّ در لغت فارسی جایی بریده و دریده و کنده را گویند. در زمان صفویه طایفه ٔ تراکمه از سمت گرگان و استرآباد به حوالی اشرف آمده سرقت مینمودند. شاه عباس فرمان داد از حد کوه الی لب دریا خندقی عمیق طولاً چهار فرسخ و عمقاً ده ذرع کندند و راهی باریک از معبر خیابان